به بهانه ی نخستین باران پاییزی در هرمزگان
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر بردهی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی …اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارند،
و ضربان قلبت را تندتر میکنند،
دوری کنی . .. .،
تو به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگیات
ورای مصلحتاندیشی بروی . . .
-امروز زندگی را آغاز کن!امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!نگذار که به آرامی بمیری!شادی را فراموش نکن
شعر از پابلو نرودا
ترجمه احمد شاملو
فکر کنم بعضی از این به آرامی مردن ها برای من اتفاق افتاده .!!!!!!!!
حالا چی کار کنم ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
وقتی متوجه این شدی یعنی داری بر خلاف جهت مردن می ری پس نگران نباش . تو آدم پویایی هستی ... به جون خودم
همیشه از مرگ می هراسم. همیشه...
ممنون از این شعر بارانی.
لذت بسیاری امبرد از این شعر...ممنون از به اشتراک نهادنش.
خوشحالم
ای شعر یک جریان عرفانی و فلسفین!
با سلام
بسیار چسبید
با اجازه تون من شما رو لینک میکنم
خوشحال میشم سری بزنی و ...
سلام
خوشحالم
ممنون از لینک و حتما می آیم
سلام.
خوشبحالتون.
وقتی من بندرم بارون نمیاد.!!!
حالا هم که شیرازم خبری از بارون نیست.
شعر جالب وزیبایی بود
مرسی منا بابت انتخابت.
سلام
امیدوارم هرجا هستی به زودی بارون بباره...