مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمی دارد، ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید: " ببخشید آقا من قرار مهمی دارم ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟ "
مرد روی زمین:"بله، شما الان در ارتفاع 6 متری از سطح زمین و در طول و عرض جغرافیایی Y , X هستید."
مرد بالن سوار:"شما باید مهندس باشید."
مرد روی زمین:" بله، ولی شما از کجا فهمیدید؟"
مرد بالن سوار:"چون اطلاعاتی که به من دادید اگر چه کامل و دقیق بود اما به درد من نمی خورد. هنوز نمی دانم کجا هستم و آیا به موقع می رسم یا نه."
مرد روی زمین :" شما باید مدیر باشید."
مرد بالن سوار:"بله! از کجا فهمیدید؟"
مرد روی زمین:"چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید، قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند. نمی دانید چگونه باید بپرسید و ضمنا اطلاعات دقیق هم به دردتان نمی خورد."
پ.ن: این پست را برای 5 اسفند روز مهندس درنظر گرفته بودم و نمی دانم نوشته کیست. با تاخیر تقدیم می کنم به مهندسین عزیز :-)
خیلی باحال بود
:)
خیلی جالب بود.
انگار حرف دل همه است نه؟ ;-)
جالب بود
:-)
زدی تو خال
چه خوش گفت
مرسی
خواهش
ای ول خیلی جالب بود
شرمنده ما هم با تاخیر میگیم روزت مبارک منا جون
سلام قسمت مدیر رو حال کردم مرسی خوب باسی
:-)
این شامل مهندسین بیچاره برق هم میشه؟
اشتباه نکنید.
اشکال از مهندسین نیست. این مدیران هستن که اطلاعات مهندسی به دردشون نمی خوره . متاسفانه
مم نون و روز شما هم مبارک:-)
سپاس
بسیار دقیق ...
:-)
خیلی خوب بود
ممنونم مریم جون. خیلی خوشت اومده ها!